از پل بشکه ای تا حمام شیشه ایشناسه کالا: 1494

.

بعضی‌ها زندگی شگفت‌انگیزی دارند

پر از خاطرات عجیب

فراز و نشیب

.

کاظم باشیان یه نقشه‌بردار مسلطه

یه آدم فنی

یه مبارز

یه آدم خستگی‌ناپذیر

.

این رزمنده دزفولی خاطراتش را گفته و در قالب کتاب منتشر کرده

از دزفول

از شهر مقاومت

.

از زمان انقلاب

از دفاع مقدس

از ابتکارها و سازندگی‌ها

از غصه‌ها و شادی‌ها

گریه‌ها و شوخی‌ها

.

از روزگار همدلی که همه رزمندگان، از هر شهری که بودن، برای حفظ دین و وطن، از جان مایه می‌گذاشتند:

اصفهانی و خوزستانی

جان می‌دادند برای هم

آب که چیزی نبود

بخونید این کتاب مستند را

بریده ای از کتاب:

در روزهای نخستین جنگ در جبهه فیاضیه آبادان از طرف شهید حاجی پور مسئول محور یک جبهه فیاضیه شدم. در نزدیکی مقر ما در اداره برق خرمشهر،  یک گروه جهادگر از اصفهان مستقر بودند که خودروهای رزمندگان را تعمیر می کردند. به سراغ سرپرست آنها رفتم و گفتم: ما می توانیم یک پل بشکه ای شناور بر روی رودخانه بهمنشیر بسازیم، شما چه کمکی می توانید به ما کنید؟! ایشان گفتند: من نیرو دارم ولی وسایل این کار را ندارم. گفتم: وسایل مورد نیاز شما را من تامین می کنم. بعد طرح خود را برایشان بازگو کردم. خوشحال شد و گفت: از همین فردا شروع به ساخت می‌کنیم.

*

در تاریخ 30 اردیبهشت 67 نامه‌ای از فرمانداری دزفول به سازمان آب و برق خوزستان ناحیه شمال-دزفول فرستاده شد. در آن نامه درخواست شده بود تا به منظور طراحی و نظارت بر ساخت نقاهتگاه مخصوص مجروحان شیمیایی بنده را مامور به فرمانداری کنند. پس از حضور در جلسه فرمانداری بعد از توضیحات آقای دکتری که از اهواز آمده بود، درباره ساخت حمام شیمیایی طرحی را ارائه دادم. وقتی دکتر طرح را دید خوشحال شد و مرا بوسید.

نام انتشارات: میراث فرهیختگان

سال: 1399

نوبت چاپ: اول

شمارگان: 300

قطع: رقعی

تعداد صفحه: 335

شابک:

978-622-7377-09-5